من عماد علوی هستم، دانش آموخته دکترای دامپزشکی، نوازنده گیتار کلاسیک و الکتریک، دوستدار حیوانات و طبیعت. زاده شده به تاریخ یازدهم اسفند ماه سال 1353 خورشیدی در بجنورد، شهر زیبای پدری و مرکز استان خراسان شمالی. با تغییر اجباری محل زندگی ناشی از شرایط کشور به دلیل انقلاب سال 1357، همراه با خانواده به مشهد نقل مکان کردیم و تا پایان دوره دبیرستان، در این شهر دوران تحصیل را سپری کردم. عشق به هنر، بویژه موسیقی از روزهای کودکی پا به پای من رشد کرد و نقطه عطف آن شنیدن موسیقی راک در نخستین سال دوران دبیرستان بود که با وجود بسته بودن محیط اجتماعی و فرهنگی، محدودیت شدید و عدم دسترسی به موسیقی روز دنیا، بعلاوه شرایط دشوار زندگی آن روزهای مشهد، با سخت گیری های مذهبی و جامعه ای محافظه کار (که در مورد موسیقی راک سخت گیری ها دوچندان بود و هست)، عاشقانه به این موسیقی گوش می دادم و شنیدن صدای گیتار الکتریک، خوش ترین نوای آن زمان برای من بود. خانواده که شامل پدری کارگر و مادری آموزگار بود، توان مالی پشتیبانی از آرزوهای من را نداشت و شیطنت هایم در دوران دبیرستان، هرگونه احتمالی در این حمایت را از بین برده بود؛ تا این که با پذیرش در رشته دکترای دامپزشکی در دانشگاه آزاد کازرون، راهی دورترین سفر زندگی شدم که من را از خانواده ام، دوستانم، اطرافیانم، شهری که در آن بزرگ شدم و ساختارهای ویژه آن، دور کرد. محیط جدید فضایی بود کوچک، به ظاهر علمی، با تنوع گسترده ای از دانشجویان با فرهنگ های مختلف از سراسر کشور و به عبارتی دیگر یک دنیای کاملا جدید که همنشینی با دوستان جدید، منش و کردار درست یا اشتباه آن دوستان و همچنین فرهنگ شهر شیراز، در تحول شخصیت من نقش بسزایی داشت. در یک دورهمی دوستانه دانشجویی آن روزها، نوازندگی و دونوازی گیتار کلاسیک و پاپ را توسط دوستان عزیزم دکتر رضا کشاورز و دکتر مزدا زمانی دیدم که آنچنان تأثیری شگرف در من گذاشت که به سرعت برای گرفتن وام دانشجویی اقدام کرده و با کمک آن دوستان، نخستین ساز در زندگی ام را خریداری کردم. به دلیل نبود تنوع و محدود و انگشت شمار بودن فروشگاههای موسیقی شیراز و همچنین اندک بودن تعداد گیتارهای موجود در آنها (عجیب ولی واقعی به سال 1372 - که البته در مشهد همان تعداد اندک را هم نداشتیم)، یک گیتار کلاسیک یاماها همدم من شد و روزهای طولانی دوران دانشجویی را با هم گذراندیم. نبود استاد و مدرس موسیقی در کازرون که شهر کوچکی بود، سبب شد با استفاده از تنها خودآموز گیتار که موفق به تهیه آن شدم، آموزش این ساز به خودم را آغاز کنم و با یک توفیق اجباری، وارد دنیای موسیقی کلاسیک شدم. زیبایی و غنای این موسیقی من را شیفته کرد و آنقدر تمرینات روزانه داشتم و در این راه با پشتکار ادامه دادم که در نوازندگی گیتار کلاسیک و فلامنکو پرآوازه شدم، کنسرت های رسیتال گیتار در شهرهای مختلف می گذاشتم و پس از پایان تحصیلات دامپزشکی، در آموزشگاههای شیراز تدریس موسیقی را آغاز کردم. دیدار اتفاقی ابولفضل رحیمی فرد (نوازنده گیتار باس) و فرید فرضیایی (نوازنده سازهای کوبه ای) آغازگر یک گروه سه نوازی موسیقی بی کلام شد و پس از آن آشنایی با فریدون ریاحی و رئوف حقیقی (هنرمند برجسته ای که اکنون ساکن انگلستان است)، رویاهای موسیقی راک را دوباره در من زنده کرد. گروه موسیقی "تراکتور" را پایه گذاری کردیم و محل ابتدایی تمرین ها در خانه من بود و بعدها خانه فریدون ریاحی. شور و شوق فراوان برای تمرین های روزانه و ساخت و تنظیم آهنگ هایمان، تمام مشغولیت من بود که در انتهای دوره اول ریاست جمهوری خاتمی و پایان روزهای کوتاه و زودگذر درخشش هنر در ایران، سخت گیری های فرهنگی دوباره آغاز شد و گروه "تراکتور" موفق به گرفتن مجوزی برای کنسرت نشد، به غیر از یک کنسرت کوچک در آموزشگاه آبنوس شیراز که اداره ارشاد برای آن مجوز فروش بیش از پنجاه بلیط را صادر نکرد. در نتیجه با نبود هیچ درآمدی، به پایان زودهنگامی در اجرای گروهی رسیدیم. "تراکتور" بدون من در سالهای بعد به اجرا ادامه داد؛ ولی در همان روزها زندگی من با ازدواج، خدمت سربازی و اقامت اجباری بعنوان یک افسر وظیفه ارتش در گرگان، کاملا تغییر کرد. در مجموع روزگاری بسیار پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشتم و در کنار موسیقی، سایر مسائل زندگی برایم روزهایی تلخ و شیرین را رقم زد که شاید زمانی به کتاب تبدیل شود. اکنون که در دهه پنجم زندگی هستم، کوله باری از آرزوهای دست نیافته و آهنگ هایی که برای اجرا ساخته شدند و هیچگاه شنیده نشدند، دلیلی بود برای ضبط و انتشار آنها، بویژه که بدلیل تسهیل در شرایط کاری، فرصتی برای برگشت به آن فضا برایم فراهم شده و با پیشرفت تکنولوژی، امکان ضبط و اجرای تک نفره آنها مهیا است. امیدوارم شنیدن بخشی از زندگی من بصورت موسیقی، برای شما لذت بخش باشد.
ارتباط با من
آلبوم های موسیقی
تک آهنگ ها
خانه
آهنگ ها و ترانه ها
مانند هر نوازنده و آهنگساز دیگر، هر یک از آهنگ های منتشر شده، بازگو کننده یک داستان و بیانگر احساس من در روزهایی از زندگی است که آن آهنگ نوشته شد. تلاش شده که با نوشتاری کوتاه در مورد هر یک، پیام آنها را به شنونده منتقل کنم. متن ترانه ها و توضیحات لازم در مورد ترانه سرا در بخش ترانه ها آمده است.
دوستان گرامی دانلود و استفاده از آهنگ های منتشر شده در این وبسایت رایگان است و برای احترام به مخاطبین، هیچگونه تبلیغاتی در آن نیست. من، عماد علوی، کلیه حقوق مادی و درآمد احتمالی از انتشار آهنگ ها را برای امور خیریه هزینه می کنم و هدف حمایت از کودکان بی سرپرست و کمک به روند تحصیل آنها است. در صورت تمایل و برای همراهی در این زمینه، می توانید با واریز هر گونه مبلغی (همت عالی)، من را در این راه پشتیبانی کنید.